قلبم به تپش افتاده است.شنیده ام دیگردر همسایگی ما نخواهی بود.دیگرصبحها برای شنیدن صدای پاهایم روی شنهای کوچه کنار پنجره نخواهی ایستاد.دیگر شبهای جمعه حلوای دست پخت مادرت رانخواهم چشید.دیگر بوی یاسهای باغچه ی کوچکتان مستم نخواهد کرد.دیگر چشمهای مهربانت در کوچه ی دیدار چشمهایم را پر نور نخواهد کرد.دیگر عطر پونه های دست چین باغچه ی کوچکمان دستهای پرمهرت رامعطر نخواهد کرد.مهربانم دیگرهمسایه نخواهیم بود
چرا می گن مشکی رنگ عشقه؟ لطفا بخونید ونظرتون رو برام بنویسید
بمژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
16170 بازدید
11 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
15 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian